مقدمه : خداي مهربان نيازهاي مختلفي در وجود تك تك ما قرار داده است. يكي از نيرومندترين نيازهايي كه خدا در وجود انسان قرار داده است. نياز و ميل جنسي است. اين نياز تا قبل از دوران بلوغ و سنين نوجواني در وجود انسان خاموش است و خيلي مورد توجه قرار نميگيرد، اما رسيدن دوران بلوغ همان و بيداري اين اژدهاي نيرومند همان. گويي به يكباره تمام وجود نوجوان را فرا ميگيرد و او را در چنگال خود اسير ميكند.
روانشناسان معتقدند بين بلوغ جنسي يك نوجوان و بلوغ رواني و اقتصادي وي چندين سال فاصله است. نوجوان موفق در اين فكر است كه چطور ميتواند اين فاصله زماني را به سلامت طي كند؟
اگر ما ياد بگيريم هر ميلي را درست و به موقع ارضا كنيم، توانستهايم گامهاي بلندي را به ستم موفقيت و خوشبختي برداريم، . يكي از راههاي انحرافي براي ارضاي ميل جنسي كه برخي از نوجوانان را گرفتار خودش ميكند، خودارضايي است.
تعریف خودارضایی : خودارضايي يعني فرد با خودش كاري كند كه مني از او خارج شود و يا به اوج لذت جنسي برسد. گاهي علل اين اتفاق بازي كردن با آلت تناسلي است. گاهي تصور كردن صحنههاي شهوت انگيز، گاهي صحبت درباره مسائل جنسي و ...
خودارضاي از نظر اسلام كاري است حرام و از گناهان بزرگ شمرده ميشود از نظر اديان الهي تنها راه صحيح ارضاي نياز جنسي، ازدواج است، بنابراين هر راه ديگري براي ارضاي آن، نوعي انحراف جنسي تلقي ميشود. در اين كتاب به ريشهها، علل و آسيبهاي بروز اين رفتار و همچنين روشهاي پيشگيري و درمان آن ميپردازيم.
علل خودارضايي: چرا برخي نوجوانان گرفتار خودارضايي مي شوند؟
انزوا و تنهايي
خودارضاي مرض تنهايي ناميده شده است. اين مطلب به خوبي نشان ميدهد كه تنهايي يكي از زمينههاي اصلي ابتلاي فرد به خودارضايي است. تنهايي يعني درهم شكستن پيوندهاي ارتباطي خودمان با ديگران نوجواني كه در اتقا خودش، منزل و يا محيطهاي ديگر زمان زيادي را در تنهايي به سرميبرد و كسي را نظارهگر خود نميبيند، بسياري از اوقات وسوسه ميشود و بر اثر دست ورزي با اندامش كم كم لذتهايي را تجربه ميكند وهمين امر باعث ابتلاي او به خودارضايي ميشود. در واقع تنهايي به منزله حصاري است که نوجوان را به دور خودش ميكشد. معمولا انسانها وقتي در حضور ديگران هستند، حريمها را حفظ ميكنند و دست به هر كاري نميزنند. ولي در تنهايي به اين تصور كه كسي حضور ندارد در حالي كه خدا هميشه و همهجا شاهد كارهاي ماست، ممكن است كارهايي غير اخلاقي مرتكب شوند.
دوستان منحرف و ناباب
يكي از ويژگيهاي دوره نوجواني تأثير پذيري و الگوگيري از همسالان است. نوجوان به رفاقت و دوستي با همسالان خودش اهميت فراواني ميدهد و از آنها بيش از ديگران تأثير ميپذيرد. معمولا اوقات زيادي را با دوستانش سپري ميكند و به راحتي از آنها رنگ ميپذيرد. طبيعتا اگر در بين دوستانش افرادي ناباب و منحرف باشند روي او تأثير ميگذارند. به طور كلي دوست هر شخصي تأثيري عميق بر روحيات، افكارو رفتارهاي او ميگذارد. بسياري از افرادي كه به بيراهه كشيده ميشوند و مرتكب كارهاي خلاف ميگردند، از دوست بد مينالند و علت بدبختي و انحراف خود را رفاقت با رفيقان ناسالم ميدانند.
پيامبر عزيزمان(ص) ميفرمايند:
انسان بر دين دوست خود است، پس مواظب باشيد كه با چه كسي دوستي ميكنيم.
البته اثر گذاري دوستان ناباب، تدريجي و آرام است و گاهي اوقات نوجوان خودش هم متوجه انحرافش نميشود، و بعد از مدتي ميفهمد در چاهي افتاده است كه بيرون آمدن از آن مشكل است. امام علي ميفرماينأ:
با انسان شرور و بدكار همنشيني و رفاقت نكن، چرا كه شخصيت تو شرارتهاي او را ميربايد (از او اثر ميپذيري) بدون آن كه خودت بفهمي.
موارد زيادي اتفاق افتاده است كه نوجوان به علت بيدقتي در انتخاب دوستانش و رفاقت با دوستان منحرف، دچار خودارضايي شده است، فرهاد هفده ساله هم چنين نوشته است:
راستش چند سال پيش يكي از دوستان نابابم كه لعنت خدا بر او باد به من ميگفت: اين كار ضرري براي بدن ندارد، او خودش مبتلا به خودارضايي بود و اين عمل زشت به من هم سرايت كرد، حالا نميدانم چگونه اين عمل را ترك كنم.
عوامل تحريك كننده شهوت
امروزه تهاجم فرهنگي يا بهتر است بگوييم شبيخون فرهنگي همه اقشار جامعه به ويژه جوانان و نوجوانان را در معرض خطري جدي قرار داده است. كتابها و رمانهاي عشقي و جنسي، روزنامهها و مجلات مختلف، عكسها و پوسترهاي تحريك كننده (مثل پوسترهاي ورزشكاران و هنرپيشههاي سينما و تلويزيون)، فيلمها و سيديهاي مبتذل، كليپهاي صوتي و تصويري تحريك كننده كه به راحتي توسط بلوتوث جابجا ميشوند و همچنين شبكههاي ماهوارهاي و اينترنت در بسياري از موارد به آساني در دسترس نوجوان قرار دارند و اخلاق و فرهنگ او را در معرض هجومي ويرانگر قرار ميدهند. وضعيت نامناسب حجاب در برخي از شهرها و همچنين نبودن حريم در روابط بين دختر و پسرها نيز باعث ايجاد تحريك در نوجوان ميشود، حتي بر روي كالاهاي مختلف تجاري، عكسهاي مبتذل و تحريكآميز جنسي، به گونهاي حساب شده به تصوير كشيده شده و نوجوان را به راحتي تحريك ميكنند. همه اين عوامل روح و روان نوجوان را تحت تأثير قرار داده به طوري كه تصوير مبتذل دائما ذهن او را درگير ميكنند و حتي در خواب هم او را راحت نميگذارند. نوجواني كه در برخورد با اين عوامل تحريك كننده مديريت صحيحي نداشته باشد. به تدريج در مقابل فشارهاي ناشي از آنها واكنش را از دست ميدهد و ممكن است گرفتار خودارضايي شود.
بيكاري و نداشتن برنامه براي اوقات فراغت
منشأ بسياري از گناهان و انحرافات، بيكاري است. در مورد نوجوان هم، چنين است. گاهي اوقات علت ابتلاي نوجوان به خودارضايي نداشتن برنامه براي اوقات فراغتش ميباشد. نوجواني كه بيبرنامهاست و اوقات بيكارياش به بطالت ميگذرد، معمولا ذهنش مورد هجوم افكار مختلف قرار ميگيرد. هر فكري ذهن او را به سمت خودش ميكشاند و نوجوان بيكار هم بسياري از اوقات براي پركردن وقتش، ممكن است تسليم وسوسههاي شيطان شود و به گناه آلوده گردد. براي ريشه كن كردن يك گناه، عاقلانه اين است كه علتش را از بين ببريم.
چشم چراني
امام علي(ع) ميفرمايند:
دل انسان كتاب ديدگان اوست
يعني هر آن چه چشم ببيند بر صفحه دل نوشته ميشود. در واقع چشم انسان دروازه ورود تصورات و انديشهها به ذهن اوست. چشم چراني و نگاه به نامحرم بسياري از اوقات در يك لحظه اتفاق ميافتد، ولي اثرات زيانباري بر فكر و ذهن نوجوان ميگذارد كه ممكن است تا مدتها ادامه يابد. امام صادق(ع) در مورد نگاه به نامحرم چنين ميفرمايند:
نگاه به نامحرم تيري مسموم از تيرهاي شيطان است (كه بر روح و قلب انسان مينشيند و آن را زهر آلود ميكند) و چه بسا نگاهي كوتاه كه حسرتي طولاني بر جا ميگذارد.
گرفتاري بسياري از نوجوانان به خودارضايي به اين علت بوده كه مراقب نگاهشان نبودهاند و به هر منظرهاي نگاه كردهاند. قدرت تخيل نوجوان بسيار بالاست، نگاه حرام و چشم چراني هم مواد اوليه لازم را براي آن فراهم ميكند. اگر نوجوان نگاهش را كنترل نكند و به هر منظرهاي چشم بدوزد، تصويرهايي كه ميبيند در ذهنش باقي ميماند، و زماني كه در تنهايي به سر ميبرد، قوه تخيلش به كار ميافتد و دائم به اين تصاوير فكر ميكند و براي اين كه از فشار تحريك اين تصاوير رها شود، دست به خودارضايي ميزند. امام صادق(ع) ميفرمايند:
نگاه حرام به نامحرم، تخم شهوت را در قلب ميكارد....
دوستي با جنس مخالف
دوستي و رابطه با جنس مخالف، يكي از انحرافات اخلاقي است كه امروزه دامنگير برخي از نوجوانان شده است. منظور ما از رابطه در اين جا، هر نوع ارتباطي بين دختر و پسر نامحرم است كه به تحريك شهوت در آنها منجر شود. حال چه ارتباط حضوري باشد، چه تلفني، چه از طريق نامه، چه چت كردن و يا.... ارتباط و دوستي دختر و پسر كه معمولا با تبادل عواطف و احساسات همراه است، باعث تشديد شهوت در دوطرف مي شود. وقتي دختر و پس از يكديگر جدا ميشوند، آتش اين شهوت شعلهورتر ميگردد و به علت افكار تحريككنندهاي كه ذهن آنها را پركرده است، ممكن است دست به خودارضايي بزنند.
اضطراب و نگراني
دوره نوجواني با اضطرابهاي مختلفي همراه است. اضطراب از آينده، ازدواج، شغل، ادامه تحصيلات، نگراني از سلامت جسمي و رواني و... موضوعهايي هستند كه نوجوان را در فشار قرار ميدهند. در موارد بسياري ديده شده است نوجواني كه نتوانسته علت واقعي تشويش و نگرانياش را شناسايي و برطرف كند به گمان رسيدن به آرامش دست به دامان خودارضايي ميشود اين كار ممكن است آرامشي نسبي و موقت در او ايجاد كند. ولي پس از مدت كوتاهي فكر عواقب و ضررهاي خودارضايي و يا احساس گناهي كه از انجام اين كار به او دست داده، دوباره او را دچار اضطراب نگراني كرده، براي رفع اين اضطراب دوباره دست به اين عمل ميزند. و به همين صورت ممكن است بارها اين كار را تكرار كند،
بلوغ زودرس
همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم، معمولا بين بلوغ جنسي و بلوغ رواني و اقتصادي يك نوجوان فاصلهاي چند ساله وجود دارد. نوجوان در اين فاصله فشارهاي زيادي را تحمل ميكند و دوران حساسي را ميگذراند. حال اگر فرض كنيم نوجواني زودتر از معمول به بلوغ برسد(بلوغ زودرس) اين مشكل در مورد او بيشتر ميشود. البته واكنش دختران و پسران نوجوان به بلوغ زودرس يكسان نيست. معمولا دختران نوجوان از بلوغ زودرس احساس ناراحتي ميكنند و سعي ميكنند تا جايي كه امكان دارد اين موضوع را از ديگران مخفي نگه دارند، در حالي كه پسران نوجوان از بلوغ زودرس استقبال نموده، با نوعي غرور و شعف در مورد آن صحبت ميكنند.
بديهي است نوجواناني كه زودتر به بلوغ ميرسند، مشكلات بيشتري دارند، چرا كه بايد فاصله زماني طولانيتري را طي كنند تا در زمان مناسب بتوانند با ازدواج غريزه جنسيشان را به طرز صحيحي ارضا كنند و همين فاصله زياد، ممكن است زمينه ساز ابتلا به خودارضايي شود.
لباس نامناسب
استفاده از لباسهاي نامناسب يكي ديگر از عوامل زمينه ساز خودارضايي است. لباسهاي تنگ و چسبان به ويژه در ابتداي بلوغ باعث افزايش جريان خون در ناحيه كمر و لگن خاصره شده، افزايش جريان خون در اين نواحي باعث تحريك آلت تناسبي و افزايش تمايلات شهواني در نوجوان ميشود. همچنين لباسهاي زير بسيار نرم و يا بسيار زبر باعث تحريك ميل جنسي ميشوند. تحريك تمايلات جنسي نيز زمينه ساز ابتلاي نوجوان به خودارضايي ميشود.
اطلاعات نادرست و مفيد پنداشتن خودارضايي
بسياري از نوجوانان به دليل اطلاعات كمشان در مورد مسائل جنسي سعي ميكنند از هر راهي كه امكان دارد اطلاعاتي در اين زمينه به دست آورند. از طريق دوستان، بزرگترها، كتابها و سايتهاي مختلف و.... بسياري از اطلاعاتي هم كه به دست ميآورند غلط است و هيچ مبناي علمياي ندارد. چه بسا در خلال اطلاعاتي كه به دست ميآورند به اين نتيجه نادرست برسند كه خودارضايي نه تنها ضرر ندارد بلكه براي بدن مفيد هم هست و باعث آرامش فرد ميشود. همين امر ممكن است زمينه ساز ابتلاي نوجوان به خودارضايي گردد.
آسيبها و عوارض خودارضايي
خودارضايي هم از نظر شرعي گناه محسوب ميشود و ضررهاي معنوي به همراه دارد و هم پيامدهاي رواني ـ جسماني نامطلوبي دارد. در اين قسمت آسيبها و عوارض خودارضايي در چهار جنبه بررسي شده است:
آسيبهاي جسماني
براي بيان آسيبهاي جسمي خودارضايي از مقاله دكتر قدوسي زاده بهره گرفتهايم اينها عوارضي است كه پزشكان غربي كه گاهي اوقاع حتي توصيه به خودارضايي هم ميكنند خودشان به آن اعتراف كردهاند و در مورد آنها تحقيق به عمل آوردهاند.
آسيبهاي جسماني به سه مرحله تقسيم شده است.
1ـ مرحله مشكلساز: در افرادي كه مدتي است گرفتار خودارضايي شدهاند زودرسترين عوارض ناشي از اين عمل عبارت است از:
الف: خستگي و كوفتگي
ب: نداشتن تمركز حواس
ج: ضعف حافظه
2ـ مرحله گرفتاري شديد.
بروز علائم زير در فرد گفتار، نشان دهنده آن است كه شدت ابتلاي وي يا مدت آن بيش از مرحله اول است و در نتيجه عوارض شديدتري ظاهر شده است:
الف: تغييرات سريع خلقي
ب: حساسيت بيش از حد و زودرنجي
ج: كمر درد
د: نازك شدن موها
هـ : ناتواني جنسي در جواني
و: بدخوابي
3ـ مرحله گرفتاري بسيار شديد يا حالت اعتياد: موارد زير نشاندهنده حالت اعتياد فرد به اين كار است:
الف: ريزش شديد موها
ب: تار شدن ديد چشمها
ج: وزوز گوش
د: انزال زودرس و غير ارادي و يا خروج مني به صورت قطره قطره
هـ: درد كشاله ران و ناحيه تناسلي
و: درد در ناحيه لگن و استخوان دنبالچه.
بد نيست در اين جا به نحوه پيدايش برخي از اين عوارض اشارهاي داشته باشيم:
1ـ خستگي و كوفتگي: انقباض شديد و يك مرتبه تمام عضلات بدن در جريان انزال (ارگاسم يا اوج لذت جنسي) باعث مصرف سريع مواد غذايي ذخيره شده در عضلات و به طور عمده كاهش گليكوژن ميشود. خستگي عضلاني تقريبا با سرعت تهي شدن عضلات از گليكوژن رابطهمستقيم دارد و هر چه اين سرعت بيشتر باشد، خستگي بيشتر است. در خودارضايي به علت انقباشهاي مكرر عضلات بدن ذخاير گليكوژن آنها به سرعت تمام ميشود و خستگي و كوفتگي هميشگي از عوارض طبيعي آن است.
2ـ ريزش مو: خودارضايي به تدريج با تغييرات هورموني و شيميايي كه در بدن ايجاد ميكند، باعث افزايش تبديل هورمون جنسي مردانه يعني تستوسترون به دي هيدرو تستوسترون مي شود كه عواقب بالا بودن اين ماده در خون، ريزش موها و تاسي سر و بزرگ شدن غده پروستات و عوارض ناشي از آن در پيري است.
3ـ خودارضايي مكرر باعث تحريك بيش از حد سيستم عصبي پاراسمپاتيك و افزايش تخليه استيل كولين از انتهاي اين رشتهها در مغز ميگردد و اين خود باعث پارهاي از عوارض جسماني و رواني چون حواس پرتي، ضعف حافظه، عدم تمركز حواس، سياهي رفتن چشم و در نهايت تاري ديد ميشود. تمام اين علامتها ناشي از به هم خوردن تعادل ميزان مواد شيميايي موجود در مغز است كه وظيفه اين مواد رد و بدل شدن بين سلولهاي عصوبي و انتقال پيامهاي مختلف است.
برخي نيز بر اين عقيدهاند كه علت بروز اختلالات مغزي (مانند حواس پرتي، نداشتن تمركز حواس و كاهش حافظه) ناشي از ظرفيت عظيمي از انرژي بدن است كه در هر بار انزال، تخليه شده، هدر ميرود زيرا مايع مني حاوي مقدار بسيار زيادي DNA ، RNA ، آنزيمها پروتئينها، مواد قندي، لسيتين، كلسيم، فسفر، نمكهاي بيولوژيك، تستوسترون و ... است. اين ذخاير عظيم انرژي كه بايد در بدن براي رشد و تقويت بخشهاي مختلف مورد استفاده قرار گيرد، بيهوده و به طور مكرر از بدن خارج ميشود و هدر رفتن هر كدام عوارضي را به دنبال ميآورد. براي مثال از آن جا كه سلولهاي خوني و پلاكتها در مغز استخوان توليد ميشوند و به تكامل نهايي ميرسند و براي توليد آنها نيز انرژي بسيار زيادي مورد نياز است، در افراد گرفتار خودارضايي تكامل مغز استخوان و در نتيجه توليد سلولهاي خوني با مشكل مواجه شده و منشأ كم خوني، ضعف و خستگي در اين افراد ميشود. همچنين دفع فسفر و ليستين بيش از حد از طريق انزالهاي مكرر باعث كاهش ذخاير اين مواد كه موا دحياتي براي سلامتي سلولهاي عصبي هستند، ميشود و در نتيجه اختلال عملكرد سيستم عصبي، مانند حواسپرتي، از بين رفتن تمركز حواس و.... بروز خواهد كرد.
آسيبهاي روحي ـ رواني
استرس و اضطراب، منزوي شدن و گوشهگيري، افسردگي، بينشاطي و لذت نبردن از زندگي، تنفر از خود، تبديل شدن اين كار به يك عادت، بداخلاقي و تندخويي، زودرنجي، ضعف اراده، احساس حقارت، كاهش اعتماد به نفس، احساس گناه و عذاب وجدان از جمله آسيبهاي روحي ـ رواني خودارضايي ه شمار ميآيند. شرح تعدادي از اينها در مباحث گذشته بيان شد.
آسيبهاي اجتماعي
ناسازگاري خانوادگي، بيميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با همسر در آينده، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزت نفس، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك، برخي از آسيبهاي اجتماعي ناشي از خودارضايي محسوب ميشوند.
آسيب معنوي
هيچ يك از آسيبهاي پيش گفته، به اهميت آسيب معنوي نيست، خودارضايي از نظر دين يكي از گناهان كبيره است. با هر گناهي كه انسان انجام ميدهد، زنگاري بر دلش نقش ميبندد. زنگار همان چيزي است كه روي فلزات و اشياء قيمتي مينشيند و معمولا نشانه پوسيدن و از بين رفتن شفافيت درخشنگي آن و در نهايت ضايع شدن و از بين رفتن آن است. در سخناني كه از امامان معصوم به ما رسيده است قلب و روح انسان به صفحهاي سفيد و نوراني تشبيه شده است كه هر گناهي انسان مرتكب ميشود همانند نقطه سياه بر اين صفحه سفيد نقش ميبندد. اگر شخص پشيمان شد و توبه كرد آن سياهي برطرف ميشود اما اگر همچنان به گناهش ادامه داد، نقاط سياه زياد و زيادتر ميشوند و در نهايت تمام قلبش را فرا ميگيرند و اگر چنين شد ديگر اميدي به بازگشت آن فرد نيست. خودارضايي بسياري از اوقات براي نوجوان به صورت عادت در ميآيد و روز به روز باعث دورتر شدن وي از خدا ميشود و همانند زنگاري قلب و روح او را تيره ميسازد.
در روايات ما نسبت به خودارضايي هشدارهاي لازم داده و بر زشتي آن تأكيد شده است. پيامبر عزيزمان در اين باره ميفرمايند:
كسي كه خودارضايي ميكند مورد لعنت و نفرين است.
در روايات ديگري آمده است كه در روز قيامت خدا با چنين شخصي سخن نميگويد و اين نشانه خشم و غضب الهي است.
افراد مبتلا چه ميگويند؟
گزارشهاي افرادي كه مبتلا به خودارضايي هستند، يكي از راههاي مطمئني است كه به وسيله آن ميتوان به آسيبها و عوارض اين عمل پي برد. در اين ا به نتايج تحقيقي كه حاصل بررسي حدود هزار نامه رسيده از نوجوانان و جوانان كشورمان است، اشارهاي ميكني. در نامههاي بررسي شده موارد زير به عنوان آسيبهاي ناشي از خودارضايي ذكر شدهاند:
گود شدن چشم وسياهي دور آن
مشكلات بينايي مثل سياهي رفتن چشم، ضعف بينايي و...
وزوز گوش
كم پشت شدن، نازك شدن، ريزش موها
درد در ناحيه اندام تناسلي و كمر
ضعف ميل جنسي
انزال زودرس
خروج غير ارادي مني
آمدن مني به صورت قطره قطره بعد از ادرار
قوز كمر
لاغري و ضعف قواي جسماني
خستگي، كوفتگي، سستي و كرختي
اختلالات خواب (بيخوابي، بدخوابي.
مشكل در دفع ادرار و تكرر ادرار
لرزش دست و پا و لرزش سر
كم خوني
رنگ پريدگي
درد مفاصل پا
بينظمي در عادت ماهيانه
احساس نااميدي در زندگي
فكر خودكشي
وسواس در طهارت
ضعيف شدن اراده
ضعف اعصاب
بيعلاقگي به درس
عدم تمركز حواس هنگام درس خواندن و مطالعه
افت تحصيلي
استرس و اضطراب
بدرفتاري و پرخاشگري با ديگران
افسردگي و گوشه گيري
بيعلاقگي به عبادات
راهيافتن افكار پليد به ذهن
زودرنجي و عصبي شدن
لذن بردن از زندگي زناشويي
ضعف حافظه و حواس پرتي و فراموشي
تبديل شدن اين عمل به يك عادت و ....
موارد ديگري هم در اين نامهها ذكر شده است كه به علت رعايت اختصار از ذكر آنها صرف نظر ميكنيم .
بد نيست در اين جا برخي از دست نوشتههاي افراد گرفتار خودارضايي را بياوريم:
نسبت به نوجوانان هم سن و سال خودم قويتر و قدرتمندتر بودم، ولي اكنون بسيار ضعيف شدهام و قواي جسماني خودم را از دست دادهام، هميشه احساس خستگي و كسلي ميكنم.
گرفتار استمناء بودم و با نصايح شما ترك كردم ولي با عوارض آن درگيرم. ازدواج كردم و بر اثر ناتواني جنسي طلاق دادم و الان من ماندم و يك دنيا حسرت و پشيماني.
پسري 23 ساله هستم، فارغ التحصيل مكانيك. هزاران بار استمنا كردم و به همه چيز شباهت ميدهم غير از آدم... از همه چيز بدم ميآيد. ديوانه محض هستم و به انواع امراض مبتلا هستم. براي نجس نشدن لباسهايم بايد هميشه كيسه فريزر به خودم ببندم. هميشه جنب هستم.... بدنم لاغر و ضعيف و رنگ پريده شده... از هر چيزي ميترسم، اميد، آينده و آرزو برايم بيمعني است.....
من پسري هجده ساله از تهران هستم... از سيزده سالگي تا حالا به عادت زشت خودارضايي مشغولم... قبلا اين كار رو زياد، البته نه در حد وحشتناك، انجام ميدادم... به هر حال اين رفتار باعث تأثير در چهره من شده است. سياهي زير چشم، گود رفتن چشم، جوش....
من از سال اول راهنمايي با اين عمل زشت آشنا شدم. اين كاش هيچ وقت اون روز شوم نميآمد. در هر حال من اصلا نميدونستم كه اين عمل چي هست و چه بلاهايي سر انسان ميآورد. البته احساس بدي داشتم، اما فكر نميكردم به اين جا برسه. در هر حال سه سال راهنمايي را به همين منوال گذراند. در سال دوم دبيرستان بود كه متوجه شدم اسم اين عمل شوم استمناست و از عوارضش آگاهي پيدا كردم و فهميدم كه گناه بزرگي است. اما متأسفانه من در طول اين چهار سال خيلي به اين عمل وابسته شده بود. و فاجعه بزرگتري كه در همين زمان اتفاق افتاد آشنايي من با دانشگاه و سايت كامپيوتر آن و كافينت بود. اين آشناييها همه چيز را از من گرفت. بله همه چيز را از من گرفت. چرا؟ الان عرض ميكنم. من بعد از آشنايي با سايتهاي مستهجن در كافينت، براي تأمين شهوترانيام به پول نياز داشتم. از اين رو براي تأمين اين پول نقشه كشيدم و از دانشجويان دانشگاهي كه اصلا حق ورود به آن را نداشتم پول ميدزديدم.اين دزديهاي من از دوم دبيرستان آغاز شد و تا سه سال بعد هم ادامه داشت. من كه در طول دوران اول و دوم دبيرستان يك دانش آموز ممتاز بودم به حيواني وحشي تبديل شده بودم كه تمام مرزهاي اخلاقي را در هم شكسته بود. من بسياري از كلاسهاي دوره پيشدانشگاهيام را رها ميكردم و به دانشگاه ميرفتم و با دزدي از آنها به كافينتها ميرفتم و تمام وقت عكسها و فيلمها و نوشتههاي مستهجن را تماشا ميكردم. درس هم كه معلوم است اصلا نميخوندم. حتي براي رفتن به كافينتها از مادرم هم پول برميداشتم. مادرم پير است و هميشه ميديد كه پولهايش كم است و فكر ميكرد جايي جا گذاشته است. حالا ديديد وقتي ميگويم من شهوترانترين آدم روي زمينم يعني چه؟ اين نفس اماره چنان اراده مرا ضعيف كرد كه ديگر نميتوانستم جلويش را بگيرم و چه چيزي براي يك انسان بدتر ازاين كه ارادهاش را از او بگيرند، چرا كه اگر انساني ارادهاش را از دست بدهد همه چيزش را از دست داده است. ولي اگر همه چيز به جز اراده را از انساني بگيرند او همه چيز خواهد داشت. من در طول اين مدت هزاران بار توبه كردم و هزاران بار نيز توبه شكني كردم. بيشترين مدتي كه توانستم جلو خودم را بگيرم دو ماه بود. اما دوباره شروع كردم. من با تسليم شدن در برابر اين لذت زودگذر همه چيزم را از دست داده ود. من در يك خانواده مذهبي بزرگ شدهام و به همين دليل بعد از انجام اين عمل زشت خيلي خيلي از خودم بدم ميآمد، به قدري كه دلم ميخواست هيچ وقت به دنيا نميآمدم و يا دست ه خودكشي بزنم. ولي از خودكشي هم ميترسم چون ميدانم آتش جهنم انتظارم را ميكشد. البته در اين راه هميشه لطف خداوند با من بود، چون غير از اين بود خودم ميدانم كه وضع بدتر ازاين ميشد. يكي از لطفهاي بارز خداوند به من اين بود كه در طي يكي از اين دزديها لو رفتم و دستگير شدم و نزديك بود آبرويم نيز برود اما به لطف خداوند اين اتفاق نيفتاد من من از آن به بعد دست از دزدي به طول كامل كشيدم. هر چند ميخواستم استمنا را نيز ترك كنم اما فقط دو هفته دوام آوردم. بعد از آن موضوع خيلي سعي كردم آدم شوم اما هميشه آن عكسها و فيلمهايي كه ديده بودم روي من تأثير ميگذاشت و من دوباره اين عمل شنيع را انجام ميدادم. اين عمل زشت دينم، ايمانم، تقوايم، حيايم، امام زمانم، خدايم و خلاصه همه چيزم را از من گرفت. من كه اينقدر دوست داشتم انسان خوبي باشم و اين قدر به امام زمان(عج) علاقه داشتم تبديل شده بودم به موجودي پستتر از حيوان. بعد از پيش دانشگاهي كنكور دادم كه خوب معلوم است قبول نميشدم. سال بعد هم همينطور، چون به جاي خواندن درس به شهوتراني پرداخته بودم. بعد از دو سال كنكور دادن ديگر واقعا از دست خودم عصباني شده بودم. بنابراين تصميم گرفتم ديگر درس بخوانم. بنابارين قشنگ درس خواندم . اما باز هم به عمل شنيعم ادامه ميدادم. بالاخره كنكور را دادم و در رشته .... قبول شدم. الان ترم اولم. اما هنوز دست از عمل زشتم برنداشتهام و حتي اين كار را بيشتر انجام ميدهم. چرا؟ چون در اين محيط با دانشجوياني برخورد كردهام كه خوب درس ميخوانند و من چون درست درس نميخوانم از آنها عقب ميافتم و نمرات من بسيار كم ميشود. اين رقابت شديد فشار رواني عظيمي بر مني وارد ميكند و باعث ميشود براي اينكه من بتوانم از اين فشار دور شوم به اين عمل روي ميآورد. از طرف ديگر در محيط دانشگاه دخترها هم حضور دارند كه باعث فشار بيشتري به من ميشود. علاوه بر اين دسترسي آسان به اينترنت و دوري از نظارت مادرم هم اين عمل را تشديد ميكند. به طوري كه تعداد دفعاتي كه من اين عمل را انجام ميدهم از يك بار در هفته به دو سه بار در هفته كشيده است. خيلي خيلي خيلي خستهام. دلم ميخواد فرياد بزنم، آن قدر بلند كه تمام قلبم ويران شود و من دوباره آن را بسازم. اين بار زيبا، اما افسوس كه اين قلب خيلي سياه شده است. يعني خيلي يساهش كردهام. البته در اين مدت من خيلي به درگاه خدا دعا ميكردم كه مرا از اين گناه زشت نجات دهد. اما گناهانم و قلب سياهم مانع از اجابت دعايم ميشد... به خدا قسم من دلم ميخواهد بنده خوب خدا باشم. ولي اين نفس بدجوري منو به زمين زد. برام دعا كنيد. چون من خودم هيچ آبرويي پيش خدا ندارم. ولي به رحمت و كرمش اميد دارم و ملتمسانه از او ميخوام كه مرا ببخشد.
بنده جواني هجده سالهام كه سال گذشته رايانهاي خريدم و تنها در اتاقم با باز كردن سايتهاي مستهجن و ديدن آنها استمنا ميكردم و اين كار را براي خودم تفريحي ميدانستم و نميدانستم كه چه مضراتي دارد و مرا دچار چه مشكلاتي ميكند. من قبل از عادت به استمنا فرد باهوش و با استعدادي بودم و دانش آموز ممتاز كلاسمان بودم، ولي به يكباره به فردي حواس پرت، كم استعداد و تنبل تبديل شدم و تمام شبانه روز احساس خستگي ميكنم واز زندگي لذت نميبرم و هيچگونه نشاطي در من ديده نميشود و دچار روزمرگي شدهام و عزت و شرافتم را از دست دادهام و اميدي به آينده ندارم و احساس گناه ميكنم. من امسال كنكور دارم. كنكوري كه سرنوشت دانش آموز را رقم ميزند. ولي اصلا نميتوانم درس بخوانم. تمام افراد خانوادهام و فاميل و آشنايان از من انتظار دارند كه در كنكور رتبه خيلي خوبي كسب كنم، ولي آنها نميدانند كه چه مشكلي پيدا كردهام. من مثل.... از كاري كه كردهام پشيمان هستم. الان مشكلاتي كه دارم عبارتند از: خستگي و كوفتگي دائم، حواس پرتي (تمام ذهنم پرشده از افكار وسواسي شديد)، ضعف حافظه، تاري ديد، كمردرد و ... تازه اين مشكلات، مشكلات جسماني هستند و من از لحاظ روحي و رواني نيز دچار عدم اعتماد به نفس و افسردگي شديدي شدهام و هيچگونه از نشانههاي جواني در من ديده نميشود و حتي فكر ميكنم از يك فرد معتاد نيز بدتر شدهام....
چند نكته
كساني كه مبتلا به خودارضايي هستند، ممكن است گرفتار تمام آسيبهاي بالا نشوند. ولي به تناسب مدت زمان ابتلايشان و همچنين ميزان دفعاتي كه اين كار را انجام ميدهند، مشكلاتي گريبانگيرشان خواهد شد.
ممكن است كسي بگويد عوارض و آسيبهايي كه ذكر شده مربوط يه كساني است كه شديدا به اين مشكل دچار هستند، ولي اگر كسي اين كار را در حد كم و معقول انجام دهد ضرري به او نميرسد. در پاسخ به چنين افرادي بايد گفت حتي اگر اين حرف درست باشد وخودارضايي در حد محدود ضرري به دنبال نداشته باشد، ولي اعتراف بسياري از مبتلايان نشان ميدهد. معمولا افرادي كه گرفتار اين مشكل ميشوند، به تدريج به آن عادت كرده، تعداد دفعات انجام اين كار روز به روز بيشتر ميگردد. در واقع نسبت به اين عمل حالت اعتياد پيدا ميكنند و ترك آن برايشان بسيار مشكل ميشود وقتي هم به آن معتاد شوند قطعا آسيبها و عوارض به سراغشان خواهد آمد و آنها را گرفتار خواهد نمود. همانطور كه سيگار كشيدن و يا استفاده از قرسهاي روان گردان حتي براي يكبار هم خطرناك است، چون لذتي كه فرد هنگام مصرف آنها ميبرد و آرامش كاذبي كه به او دست ميدهد، او را به سم مصرف دوباره ميكشاند و زماني به خودش ميآيد كه به آنها معتاد شده است. يكي از متخصصين در اين باره ميگويد: استمناء توام با ارضاي كامل جنسي نيست و در صورت تكرار در دفعات بعدي به صورت يك عادت كامل، مركب از عادت رواني و عضوي در ميآيد كه در اين صورت شخص مبتلا حتي به طور غير اردادي آن را ادامه ميدهد و حتي گاه افزايش خواهد داد و به همان نسبت ضررهاي آن بيشتر خواهد شد. پس عاقلانه اين است كه از اول گرد آن نرويم و حتي يك بار هم تجربهاش نكنيم. احسان چنين ميگويد: من يه جوون هجده ساله هستم كه از سن سيزده چهارده سالگي اين عمل رو انجام ميدم من از اين عمل متنفرم ولي الان يك ساله بدجور بهش اعتياد دارم اصلا انگار ناخوداگاه اين كار رو انجام ميدم. شده واسم يه كار حتمي مثل آب خوردن و دستشويي كردن كه آدم خود به خود و اتوماتيك انجامش ميده. مغزم بهش عادت كرده. اصلا انگار اگه يه روز اين كار رو انجام ندم مغزم به نورونهاي عصبيم دستور خوابيدن نميده. دارم ديوونه ميشم همه چيم افت كرده .... به دادم برسيد.
برخي از نوجوانان ممكن است تصور كنند كه عمل خودارضايي چون همراه با دفع شهوت است موجب آرامش ميگردد اين هم از تصورات اشتبهاي است كه برخي از كتابها و سايتهاي غير علمي آن را ترويج ميكنند و متأسفانه برخي از افراد هم فريب ميخورند. اما بايد گفت، چنين نيست، زيرا خودارضايي اگر موقتا هم باعث آرامش فرد شود، آرامشي كاذب ايجاد ميكند و پيامدهاي ناگوار آن، جايي براي خوشي موقت و لذت زودگذر ناشي از خودارضايي باقي نميگذارد. درست مثل معتادي كه مصرف مواد را براي احساس لحظه سرخوشي ولذت به قيمت گزافي تكرار ميكند و در برابر آن چيزهاي ارزشمندي را از دست ميدهد. آرامش واقعي هنگامي به دست ميآيد كه غريزه جنسي از راه صحيح خودش ارضا گردد. خودارضايي كه نوعي انحراف در ارضاي ميل جنسي است و آسيبهاي زيادي مثل اضطراب و استرس به همراه دارد. چگونه ميتواند باعث آرامش گردد؟
ممكن است براي نوجواني كه هنوز آلوده به خودارضايي نشده است اين سوال ايجاد شود كه حالا من اگر خودارضايي نكنم و دست از اين لذت بردارم چه فايدههايي دارد؟ در جواب اين سوال ميتوان گفت مبتلا نشدن به خودارضايي اگر هيچ فايدهاي غير از درامان ماندن از آسيبهاي ذكر شده نداشته باشد، ميارزد كه نوجوان كمر همت ببندد و با ارادهاي قوي خودش را از افتادن در اين گرداب حفظ كند. علاوه بر اين عفتگرايي و پاكدامني به انسان كمك ميكند تا با فكري آرام و متمركز برنامههايي را كه براي آينده خودش ريخته عملي كند، در حالي كه فرد مبتلا به خودارضايي از نظر فكري دائما به موضوعات جنسي ميانديشد و ذهنش با آنها درگير است و اين امر مانع تفكر آزاد ميشود و لذا خودارضايي از عوامل ركود فكري محسوب ميشود. بيعلاقه گي به درس و تحصيل، عدم تمركز در هنگام مطالعه و افت تحصيلي نمونهاي از آسيبهايي است كه در برخي از نامههاي نوجوانان هم به آنها اشاره شد. به روايات و احاديث هم كه مراجعه ميكنيم براي عفت گرايي و پاكدامني فوائدي را برشمردهاند. مثلا امام علي (ع) ميفرمايند:
عفاف و پاكدامني برترين عبادت است
يكي از زيباترين فرازهايي كه در نهج البلاغه آمده اين جمله دلنشين است:
مجاهدي كه در راه خدا به شهادت رسيده است، پاداشش بيشتر از كسي نيست كه قدرت بر گناه دارد، ولي عفاف ميورزد (و دامنش را به گناه آلوده نميكند). نزديك است كه انسان پاكدامن فرشتهاي از فرشتهها باشد.
انساني كه در مقابل وسوسههاي شيطاني ايستادگي ميكند، در واقع به جنگ با نفسش رفته است و جهاد با نفس اماره از جنگيدن در ميدان نبرد ظاهري بسي مشكلتر و سختتر است. همين پاكدامني و آلوده نشدن به گناه بود كه يوسف چاه نشين را به اوج رساند و او را عزيز مصر و مهمتر از آن، محبوب خدا گردانيد. شايد با خود بگوييد كه يوسف پيامبر كجا و من كجا؟ اما اين موارد در بين افراد عادي هم بسيار مشاهده شده است. در اين صفحات مجال اين نيست كه به آنها بپردازيم. فقط براي نمونه به جريان يكي از اين قهرمانان واقعي كه در عصر خودمان ميزيست، اشاره ميكنيم:
امير نوجواني خوش سيما بود و در خانوادهاي بسيار ثروتمند و مرفه زندگي ميكرد. پدر و مادرش هردو پزشك بودند. از آنجا كه افكرا غربي داشتند به ارزشها و دستورهاي ديني چندان پايبند نبودند. آنها صبح زود از خانه بيرون ميرفتند و فقط آخر شب، براي استراحت به خانه برميگشتند و براي اينكه امير احساس تنهايي نكند،دختر خالهاش را كه همسن امير بود به فرزند خواندگي پذيرفته بوند و به خانه خودشان آورده بودند، از همان زمان بود كه آرامش زندگي امير به هم خورد، چون دختر خالهاش همانند زليخا، همواره خودش را به امير عرضه ميداشت و درخواست عمل نامشروع ميكرد ولي امير يوسفوار، عفت ميورزيد و با كمك گرفتن از خدا در مقابل وسوسههاي او مقاومت ميكرد،او از وضعيت پيش آمده بسيار نگران بود كه نكند سرانجام تسليم شود و دامنش به گناه آلوده شود.
امير در اين گيرو دار مبارزه با نفس و شيطان نامهاي به مجله زن روز مينويسد و از مشاورين آنجا چارهاي ميجويد. اما ين هفته بعد از نوشتن نامه، شخصي به خوابش ميآيد و به او ميگويد: «امين» برو به دانشگاه اصلي، وقتت را تلف نكن.
بدين ترتيب امير كه اينك مفتخر به عنوان امين شده بود، عازم جبهههاي جنگ ميشود و پيش از رفتن نامه ديگري براي مجله زن روز مينويسد، سرانجام چهار روز پس از اعزام به جبهه، در عمليات كربلاي چهار در شلمچه، مزد استقامت و پاكدامنياش را ميگيرد و جام شهادت را سر ميكشد.
روشهاي پيشگيري
حتما شما هم اين جمله را بارها شنيدهايد: پيشگيري مقدم بر درمان است، جملهاي بسيار دقيق و سنجيده، رانندهاي كه هميشه قوانين راهنمايي و رانندگي را رعايت و به نكات ايمني توجه ميكند، هيچ وقت گرفتار تصادف و خطرات ناشي از آن نميشود و لازم نيست هزينههاي سنگين جاني و مالي بپردازد. شخصي كه با رعايت توصيههاي بهداشتي، جلوي بيماري را ميگيرد، نه مجبور است هزينههاي سنگين درماني را بپردازد و نه لازم است سهتيها و دردهاي بيماري را تحمل كند.
همچنين جلوگيري از ابتلا به بيماري، هميشه امكان پذير است، ولي راه درمان برخي بيماريها مثل ايدز و برخي از سرطانها هنوز كشف نشده است و عاقبتي جز مرگ ندارد. پس عاقلانه و منطقي اين است كه هميشه به دنبال پيشگيري باشيم تا به بيماري و سختيهاي آن دچار نشويم.
علاوه بر اينها، يك اختلال و بيماري هر چند قابل درمان هم باشد، ولي بسياري از اوقات اثرات آن باقي ميماند و فرد را عذاب ميدهد، دقيقا مثل يك اتومبيل كه اگر در يك تصادف چب كند، صافكاري و نقاشي هر چند خيلي هم تميز باشد، باز هم نميتواند آن ماشين را مثل روز اولش كند. دوستان عزيز، خودارضايي هم، چنين داستاني دارد . در اين فصل به برخي از روشهاي پيشگيري از خودارضايي اشاره ميكنيم. اميد است با به كار بردن آنها از اين دام خطرناك به راحتي عبور كنيد و آينده تحصيلي، شغلي، خانوادگي و از همه مهمتر آينده معنوي خود را تضمين نماييد.
ورزش
نوجوان، آتشفشاني از انرژي و نوجواني، دوره فعاليت و جنب و جوش است. اگر اين انرژي پتانسيل به طور صحيح مديريت نشود، مشكلاتي را براي نوجوان ايجاد ميكند كه يكي از آنها خودارضايي است. يكي از راههاي مهار و تعديل اين انرژي ورزش است. البته منظور از ورزش در اينجا، ورزشهايي است كه به علت تحرك بالا در آنها، انرژي فرد تخليه ميشود و خستگي جسمي به همراه دارد. جالب اينجاست كه در بين نوجوانان ورزشكار، موارد كمتري از خودارضايي گزارش شده است. علتش هم روشن است، ورزش باعث دفع انرژي زايد بدن و تعديل قواي جنسي ميشود و زمينه خودارضايي را تا حدود زيادي از بين ميبرد.
همچنين ورزش، علاوه بر اينكه سلامت جسماني فرد را تضمين مينمايد، او را از نظر روحي و رواني هم سرزنده و شاداب ميكند. ورزشكاران به همان مقدار كه از فايدههاي جسمي ورزش صحبت ميكنند، از فوائد روحي و رواني آن نيز سخن ميگويند. ورزشكاران معمولا نسبت به افراد كم تحرك، اضطراب و افسردگي كمتري احساس ميكنند و آرامش بيشتري دارند. همانطور كه قبلا گفتيم يكي از علل خودارضايي، اضطراب و نگراني است، ورزش با كم كردن اضطراب و ايجاد آرامش، سهم بسزايي در جلوگيري از خودارضايي دارد.
فايده ديگر ورزش اين است كه استقامت نوجوان را در برابر مشكلات و سختيها افزايش ميدهد. به ويژه ورزشهاي سختي مثل كوهنوردي كه با خطرات و فراز و نشيبهايي همراه است، سرسختي و مقاومت نوجوان را در برابر كشش و جاذبه گناهان زياد ميكند و او به راحتي اسير گناه نميشو.
علاوه بر موارد بالا، ورزشهاي انرژي بر (مانند شنا، دوچرخه سواري، پياده روي سريع و....) نوجوان را براي يك خواب آرام و شيرين آماده ميسازد. خوابي كه باعث رفع خستگي و آرامش اعصاب ميشود و اين بسيار مهم است. نوجواناني كه كم تحرك هستند، معمولا شبها دچار بيخوابي و يا بدخوابي هستند و نميدانند با انرژيهاي مصرف نشده خود چه كنند. اين انرژيها براي آنان مشكل ساز است و ممكن است آنها را به سمت خودارضايي سوق دهد، براي اينكه سستي و تنبلي، نوجوان را از ادامه فعاليتهاي ورزشياش باز ندارد، بهتر است كه از ورزشهاي گروهي استفاده كنند تا از همراهي دوستانش كسب انگيزه كند.
تنظيم برنامه خواب
خواب واستراحت اگر مفيد و به اندازه كافي باشد، باعث آرامش جسمي و رواني فرد ميشو د و در سلامت و ي و جلوگيري از انحرافات اخلاقي نشق مهمي ايفا ميكند. امام علي ميفرمايند:
به درستي كه خواب، سبب تسلط قواي ذهني و استواري و قوت بدن است.
به منظور پيشگيري از خودارضايي، بهتر است نوجوان در تنظيم برنامه خوابش به راهكارهاي زير توجه نمايد و تا جايي كه ميتواند آن را اجرا كند:
شبها زماني به رختخواب برود كه كاملا خسته و آماده خواب است. اگر به طور كامل خسته نشده باشد، به ناچار مدتي را در رختخوابش بيدار ميماند و چون افكار و انديشههاي شهواني معمولا در اين مواقع به سراغ نوجوان ميآيند، ممكن است براي رهايي از فشار اين افكار دست به خود ارضايي بزند. به اين منظور بهتري است در صورت امكان در طول روز نخوابد تا در اثر خستگي ناشي از فعاليتهاي روزانه، شب زودتر و راحتتر به خواب برود. اگر با وجود عدم خستگي،باز هم مجبور است به رختخواببرود (مثلا به علت قوانين داخل خانه) كتابي را كه به آن علاقه دارد برداريد و مشغول مطالعه آن شود تا خستگي بر او غالب شود و خوابش ببرد.
اگر ممكن است قبل از خواب كمي ورزش كند، تا هم انرژياش تخليه شود و هم خستگي بر او غلبه كند تا خواب راحتي داشته باشد.
هنگام هجوم افكار جنسي، برخيزد و موقعيتش را تغيير دهد، مثل وضو بگيرد، كمي قدم بزند، مطالعه كند و يا...
صبحها از خواب كه بيدار شد، سريع از رختخواب بيرون بيايد و در حال بيداري در رختخواب نماند، سيلوانوس استال: يكي از روانشناسان در اين باره ميگيد: به ياد آوريد كه بامدادان، بيدار ماندن در بستر خواب، بسيار زيان خيز است. پيكر را سست و ناتوان سازد و وسوسههاي شوم در دل برانگيزد.
هيچ گاه به همراه فرد ديگري در يك رختخواب ويا زير يك لحاف نخوابد.
اگر در خوابگاه دانش آموزي به سر ميبرد لازم است به هنگام خواب از شوخيهاي كلاميو بدني كه ممكن است باعث تحريك شهوت گردد اجتناب شود.
دماي اتاقي كه در آن ميخوابد نابيد خيلي گرم باشد. اين مسأله معمولا باعث كسالت وي شده، زود برخاستن او را با مشكل روبرو ميكند .
اتاقي كه در آن ميخوابد از تصاوير تحريك كننده خالي باشد.
حتما قسمت اصلي خوابش را در شب قرار دهد، خواب روزانه به هيچ عنوان جاي خواب شب را نميگيرد، حتي اگر به لحاظ زماني برابر با آن باشد. خداي مهربان آرامش و آسايش را در شب قرار داده است. پژوهشهاي علمي صورت گرفته بر روي هشت پرستار در يكي از بيمارستانهاي آلمان ثابت كرده است كه خوابيدن در روز نميتواند بيخوابي شب را جبران كند و خواب روز، حتي در اتاقي ساكت و بدون سر وصدا و تاريك، از نظر كيفيت داراي مزايا و ويژگيهاي خواب شب نيست. علاوه بر اين تا ميتواند سعي كند اول شب بخوابد و تا دير وقت بيدار نماند. آزمايشهاي محققان نشان ميدهد نياز انسان به مرحله چهارم خواب، يعني خواب عميق، بيشتر است و اين مرحله از خواب بيشتر در نيمه اول شب رخ ميدهد.
اگر احساس ميكند بي خوابي او ناشي از يك بيماري است، به پزشك مراجعه كرده و اين مشكل را برطرف نمايد.
سعي كند خود را عادت دهد كه هميشه به پشت بخوابد و هيچ وقت بر روي شكم نخوابد. خوابيدن بر روي شكم وضعيت نامناسبي را براي دستگاه تنفسي، معده و دستگاه تناسلي ايجاد ميكند.
رختخوابي كه روي آن ميخوابد خيلي گرم و نرم نباشد.، اين كار باعث ميشود بدني ورزيده و نيرومند داشته باشد و كمتر تحريك جنسي شود.
از خوابيد با لباس زير، نيمه عريان و يا لباسهاي خيلي نرم پرهيز نمايد.
به هيچ عنوان در اتاقي جداگانه و در تنهيي نخوابد، حتي اگر اتاق مستقلي دارد، براي خواب به جايي برود كه ديگران هم هستند و اگر مجبور شد در اتاق خودش بخوابد، در اتاقش را طوري باز بگذارد كه در معرض ديد ديگران باشد.
حتما موقع خواب مثانه خالي باشد. براي اين كار لازم است قبل از خواب به توالت برود.
هميشه سر و دستها از زير پتو يا لحاف بيرون باشد.
در حد امكان، سعي كند توصيهه
نظرات شما عزیزان: