مشاوره تحصیلی و سازشی
هدایت و راهنمایی کاربران عزیز در زمینه مسایل و مشکلات تحصیلی/خانوادگی /تربیتی و...
|
||
پنج شنبه 17 مهر 1393برچسب:, :: 23:7 :: نويسنده : روح الله صفدری
این مطلب اولین بار در سال ۲۰۰۱ توسط زنی به نام ریتا در وب سایت یک کلیسا قرار گرفت . این مطلب کوتاه به اندازه ای تاثیر گذار و ساده بود که طی مدت ۴ روز بیش از پانصد هزار نفر به سایت کلیسای توسکالوسای ایالت آلاباما سر زدند . این مطلب کوتاه به زبان های مختلف ترجمه شد و در سراسر دنیا انتشار پیدا کرد … Interview with god گفتگو با خدا I dreamed I had an Interview with god خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم . So you would like to Interview me? “God asked.” خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟ If you have the time “I said” گفتم : اگر وقت داشته باشید . God smiled خدا لبخند زد My time is eternity وقت من ابدی است . What questions do you have in mind for me? چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟ surprises you most about humankind? What چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟ Go answered …. خدا پاسخ داد …
That they get bored with childhood. این که آنها از بودن در دوران کودکی بی حوصله می شوند . They rush to grow up and then long to be children again. عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند . That they lose their health to make money این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند . And then lose their money to restore their health. و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند . By thinking anxiously about the future. That این که با نگرانی نسبت به آینده فکر می کنند . They forget the present. زمان حال فراموش شان می شود . Such that they live in neither the present nor the future. آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی می کنند و نه در حال . That they live as if they will never die. این که چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد . And die as if they had never lived. و آنچنان می میرند که گویی هرگز زنده نبوده اند . God’s hand took mine and we were silent for a while. خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم . And then I asked … بعد پرسیدم … As the creator of people what are some of life’s lessons you want them to learn? به عنوان خالق انسان ها ، می خواهید آنها چه درس هایی از زندگی را یاد بگیرند ؟ God replied with a smile . خدا دوباره با لبخند پاسخ داد . To learn they cannot make anyone love them . یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد . What they can do is let themselves be loved. اما می توان محبوب دیگران شد . learn that it is not good to compare themselves to others. یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند . To learn that a rich person is not one who has the most. یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد . But is one who needs the least. بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love . یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم . And it takes many years to heal them . و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد . To learn to forgive by practicing forgiveness. با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرند . To learn that there are persons who love them dearly. یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند . But simply do not know how to express or show their feelings. اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند . To learn that two people can look at the same thing and see it differently. یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند . To learn that it is not always enough that they are forgiven by others. یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند . They must forgive themselves. بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند . And to learn that I am here . و یاد بگیرند که من اینجا هستم . Always
نظرات شما عزیزان:
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() نويسندگان |
||
![]() |